تاربام، گذرگاه سکون به قلم مریم دولتیاری
پارت سی و نهم
زمان ارسال : ۳۵۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
هر دو از اتاق خارج شدیم. کمند گفت باید چند وسیلهی دیگر بردارد و من ترجیح دادم دیگر بیش از این در خانه نمانم. یک بار دیگر حالش را پرسیدم و وقتی مطمئن شدم خوب است، کفشهایم را پوشیدم و خارج شدم. در حالی که اطراف را با دقّت نگاه میکردم از پلههای مقابل در پایین رفتم و شروع به رمان تمام شده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد
اسرا
00چرامردم حتی مرده رحم نمی کنن پشت سرش حرف میزنن