شومینه به قلم نرگس نعمت زاده
پارت بیست و پنجم
زمان ارسال : ۱۴۵۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
صدای ماهرو را هم شنیدم که داشت وای ووی می کرد.
از لای شاخ و برگ درختان دیدم که آرامش دارد بدون ترس جلو می آید و می گوید : جانکو؟ بدو اینجا پسر. بدو بدو.
کمی آرام گرفت، اما همچنان پا پیچ من بود.
دوباره، این بار بلند تر گفت ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آیلی
20به مولا اگه حامی عاشق ماهور بشه یا ماهور عاشقش بشه و اینا دیگه نمیخونم😂