شومینه به قلم نرگس نعمت زاده
پارت بیست و ششم
زمان ارسال : ۱۴۵۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه
~آرامش~
وقتی داشت گزارش اولین روز کارش را می داد، خستگی را از صدایش می خواندم و در چشمانش می دیدم.
آدم شناس خوبی بودم. با اینکه سعی داشت قلدر و محکم به نظر بیاید، اما پشت چشمانش، غمی عجیب موج می زد.
حس می ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
حاکم
۱۶ ساله 61.جان عزیز اگه تو با خواندن این رمان از دختر بودنت خجالت میکشی واقعا جای تاسف داره واین یک رمان نه یک زندگی واقعی به نظرتان برای مثال آرامش میرفت دزدی و اینچنین رفتاری میشداونوقت مایه ی افتخارتون بود😏