میانبر به تباهی به قلم ستاره لطفی
پارت پانزده :
هردوی آنها دامنهای لباسِ مشکی رنگشان را با یک دست گرفته بودند و دست در دست هم به سمت طبقهی بالا میدویدند.
پلههایِ عذابآور را که پشت سر گذاشتند، با راهرویی پر از اتاق مواجه شدند. آنیا با تعجب به اطرافش خیره شد؛ سالُن عظیم و اتاقهای که دور تا دور آن را احاطه کررمان فوق برای چاپ ارسال شده است و دیگر امکان مطالعه آن وجود ندارد. با تشکر از درک و توجه شما خوانندگان عزیز
مطالعهی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۴۲۹ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
ستاره لطفی | نویسنده رمان
❤️🌷
۱ سال پیشFati
00وای باورم نمیشه یعنی چندتا دخترن همشونم که گیر افتادن تو هتل رمانت داره جالب تر میشه لطفا پارت جدید رو زودتر بزار از بس که دیر به دیر پارت میذاری رمانت فراموش میشه🥺
۱ سال پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزم کجا دیر میذارم، فقط جمعه ها گفته اما من علاوه بر جمعه وسط هفته هم همیشه پارت هدیه میذارم براتون🌸❤️
۱ سال پیش
Fati
00بالاخره پارت جدید گذاشته شد