پارت چهل و نهم

زمان ارسال : ۲۵۳ روز پیش

با چشم‌های بسته دست‌اش را داخل جیب‌ فرو کرد تا تلفن‌همراه را پیدا کند.با مشقت پلک‌هایش را کمی بالا داد که نام حسین را بر روی صفحه دید.دکمه پاور را فشار داد و گوشی را خاموش کرد.زیر لب فحشی نثار حسین کرد که با تماس بی‌موقع‌اش او را از خواب بیدار کرده ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید