پارت هشتم

زمان ارسال : ۴۱۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

دستگیره را رها کردم و گوشم را به در چسباندم.هیچ صدای نیامد.قطعا ساعت یازده ایمان در ماموریت بود نه پشت درب خانه!.ده دقیقه ای صبر کردم و از چشمی درب به بیرون نگاهی انداختم.کسی در راهرو نبود.حتما توهم زده بودم.درب را باز کردم .با نیت قفل درب دستم را ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.