تاریکترین سایه به قلم فاطمه مهدیان
پارت هفتم
زمان ارسال : ۳۷۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
پس به اتاق خوابمان برگشتم و به جان کلکسیون کرواتهای محبوبش افتادم.قیچی را از روی میز آرایشم برداشتم و تکتک کراواتها را به دو نیم تقسیم کردم.آخرین کراوات ،کراوات پدرش بود.پس ازقیچی زدن آن لبخند بزرگی بر لبم شکل گرفت.میدانستم با از بین بردن تنها ی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما