آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت سی و پنجم
زمان ارسال : ۳۹۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
یک هفته از اقامت بهار در عمارت پدریاش گذشته بود.محبوبه هر روز با او تماس میگرفت تا دختر به خانه برگردد.محمد نیز از رفتن بهار غمگین شده بود اما در برابر سرنوشت تسلیم شده بود.بهار دیگر برای کلکل با دلاوری در آنجا نمانده بود.او دلیل بزرگتری برای ماند ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سیتا
00اون وقت اگه بردیا بره اونجا امیرسام احتیاط میکنه فکر نکنم بهانه دست بردیا بده