پارت هفتاد و یکم :

- پس چرا انقدر قیافت درهمه؟
با اخم‌های درهم تنیده شده نگاهش کرده و لنگ ابرویی بالا انداختم که توجهی نکرد و نزدیکم شد.
- خوردی زمین؟
سرم را به طرفین تکان دادم.
- از پله‌ها شوت شدم پایین.
ابرویی بالا انداخت، کیفش را به نرده تکیه داد و دستش را روی مچ پایم گذاشت که جیغم بلند شد. سریع دستش را برداشت و به چشمانم خیره شد.
- صبر کن بتونم خوب ببینم.
ناله‌ام ناخودآگاه ب

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۳ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۴۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.