پارت شصت و نهم :

- خجالت بکش بی‌شعور، تا خرخره خوردی، حالیت نیست چه غلطی داری میکنی!
به سمت الماس که تلوتلو می‌خورد، رفت و خواست با او گلاویز شود که صدای جیغ‌های سوگند بلند شد. دچار شوک شده و بی‌دلیل جیغ می‌کشید گویا تمام سکوت‌هایی که تا الان کرده شتابان به بیرون پرتاب می‌شدند.
الیاس کلافه به چشم‌هایش دست کشید. دست روی شانه الماس گذاشت و او را به خود تکیه داد اما من هنوز از صدای جیغ سوگند خشکم

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۴۶ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.