پارت چهل و چهارم

زمان ارسال : ۴۰۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

پسرک به التماس افتاد:

- لطفا فکر کن کیمیا! برو. مگه نمی‌خواستی خوشبخت بشی؟ چرا جونت رو به‌ خطر میندازی؟ کیمیا به برادرت فکر کن. اگه زنده بمونه میاد دنبالت. کیمیا خواهش می‌کنم!

کیمیا توجهی نمی‌کرد. انگار صدایش را نمی‌شنید.

- تو می ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.