سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و شصت و یکم
زمان ارسال : ۳۸۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
ضربه ی آرومی به پاش زدم که بدون اینکه نگاهی بهم بندازه، پاهاش رو بالا جمع کرد. منم حرصی دسته جاروبرقی رو زیر مبل بردم و لبم رو گاز گرفتم.
فقط تحمل کن!
با کنار رفتنم دوباره پاش رو پایین آورد و روی هم گذاشت؛ بدون چشم برداشتن از کتابش، خم شد و لیوان آبیموهاش رو از روی میز برداشت و جرعه جرعه سر کشید.
ولی دلیل تحمل کردنم چیه؟ برای چی باید تحملش کنم وقتی انقدر رو مخمه؟
سرم ر
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
نسترن قره داغی | نویسنده رمان
رفتن به خارج به تنهایی آینده رو تضمین نمیکنه، اما آیاز و آیلی مسیر شغلی شون مشخص بود
۱۱ ماه پیشناشناس
20نویسنده عزیز لطفا بقیه پارت ها رو باز کن دیگه ۶ تا پارت چیه که بازشون نمیکنی بی انصافی واقعا ما از کیه داریم رمان و دنبال میکنیم
۱۲ ماه پیشمترسک
۲۰ ساله 40عه چی شد به جمله گربه رید حلوا شد ایمان بیاورید این پارت واقعا رید کم کم ۴ پارت اینجا خلاصه کردی 😤😤
۱۲ ماه پیشمحی
180نهههه چرا انقد پرش زمانی داش یهو چرا این مدتو که پیش عم بودنو این همه کار کردنو نزاشتی اقاااا قبول نیس میخای سرسری تمومش کنیی زود نمیخاممممم
۱ سال پیشMaedeh_pcy
۲۲ ساله 10دقیقا🥲
۱۲ ماه پیشآمینا
70ده بار جواب رد داده و لوس میشه باز😂😂
۱ سال پیشآزیتا
110آیا این طبیعه کهدمن رو آیاز کراش زدم؟ 😂😂وای این دو تا خیلی خوبن
۱ سال پیش
فریبا
00کی گفته بری خارج آینده بچه آن تامین میشه؟