پارت صد و پنجاه و نهم

زمان ارسال : ۳۸۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه


لبخندی از اعماق وجودم بهش زدم و متقابلا سفت دستش رو چسبیدم و زمزمه کردم: اگه قرار باشه با این همه استعاره حرف بزنی، منم باید یه چی بگم تا مساوی بشیم. تو... حالا که بهش فکر می‌کنم تو هم مثل نسیم خنکی هستی که به سمت وزیده و مسیره زندگی‌ام رو تغییر داده. قبل از اینکه به اون روستا بیام و با تو آشنا بشم، من واقعا آدم بد و مزخرفی بودم. هیچی از عشق نمی‌دونستم، یا که دوست داشتن... عادت کرده بودم

4282
1,380,933 تعداد بازدید
2,259 تعداد نظر
166 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    20

    عالیه

    ۱۲ ماه پیش
  • Asiyeh

    00

    رمان خیلی قشنگه ممنون از نویسنده محترم

    ۱ سال پیش
  • آزیتا

    150

    نسترن جون واقعا قلمت خیلی خوبه ناراحتم رمانت داره تموم میشه خیلی خوب بود

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید