پارت سوم

زمان ارسال : ۴۴۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

***

آنیا دستانش را بی‌هدف در هوا تکان داد و غر زد:
- آندیا شام حاضره؟!
آندیا سرش را به سمت او چرخاند و با خنده‌ای که چال لپ‌هایش را به نمایش می‌گذاشت، گفت:
- الان سفره رو میندازم شکمو!
با خنده و افاده از روی مبل برخاست و دستی به هیکل ریزنقشش کشید. درحالی‌که

رمان فوق برای چاپ ارسال شده است و دیگر امکان مطالعه آن وجود ندارد. با تشکر از درک و توجه شما خوانندگان عزیز


رمان میانبر به تباهی - ستاره لطفی - دنیای رمان رمان میانبر به تباهی - ستاره لطفی - دنیای رمان رمان میانبر به تباهی - ستاره لطفی - دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.