آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت هفده :
روزهای دیگر نیز به کافه قنادی میرفت و همان همیشگی را سفارش میداد.مجدد روبهروی بهار مینشست و زیر چشمی نگاهاش میکرد.در یکی از عصرهای پائیزی ،وقتی پسر بچه گل فروش وارد آنجا شد او را صدا کرد و با چند اسکانس صد هزا تومانی تمام دسته گلهایش را ک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
حنانه
00تااینجا جالب بود