سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و پنجاه و دوم
زمان ارسال : ۳۹۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه
- چی داری میگی آیلی؟ چه خونه ای؟
حرصی چنگی به موهام زدم و با صدای کنترل شده ای غریدم: من آیلی نیستم، من نارسیسم! کسی که از اول بودم و کسی که تا آخر خواهم بود. آیلی مرد، دیگه منو با این اسم صدا نکن!
هنگ فقط نگاهم کرد که پام و روی زمین کوبیدم و ادامه دادم: گفتم میخوام برم خونه ام؛ نمیبری؟ باشه خودم میرم.
نگاهم رو ازش گرفتم و خواستم به سمت عمارت برم که فورا بازوم رو کشید و درح
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
معصومه!!!
20من خودمم بغض کردم سر این پارت🥺
۱۲ ماه پیشواری
44ولی خدایی کاپل یاشار و نارسیس خیلی میتونست قشنگتر باشه
۱۲ ماه پیشاسرا
00بازهم نارسیس
۱۲ ماه پیشدلارام
120جیگرم برای یاشار کباب شد🥲🥲 گناه داشت بچمم برای دومین بار دلش شکست😔😔
۱ سال پیشسارا
90حق یاشار این نبود 🥲
۱ سال پیشستاره
00جنگ جنگ تا پیروزی
۱ سال پیشازکجا معلوم راست بگم
60می دونی فکر میکنم اینجوری نمیشه ولی چرا همیشه نقش های فرعی باید تاوان شکستن دل نقش اصلی ها رو بدن؟؟ اما نقش اصلی تاوان دل شکستن هیچ نقش فرعی رو نمی ده..! برای همینه همیشه آدم بد ها نقش فرعی آن ..!
۱ سال پیشنورا
70آیاز خودشو که پیدا کرد میره دنبالش باید بره ولی واقعا دلم برای یاشار کباب شد
۱ سال پیشtarane
70هعب دلم سوخت برا نارسیس و یاشار. ولی مطمئنم ایاز میره دنبالش اون بوسه ها الکی نبود
۱ سال پیش
Fatiii...
10چرا دارم گریه میکنم:) این ک چیزی نیست...