پارت شصت :

- شک داری به من؟
با چشمانی که دودو میزد نگاه از ساکش گرفت و با صدایی که انگار از ته چاه می آمد، لب زد:
- نه. ولی قول بده به کسی نگی!
باشه‌ای گفتم و انگشت کوچکم را دور انگشتش پیچاندم.
- قول میدم به جون آقاجون!
لبخندش لرزید. تنش لرزید. دست و پایش لرزید. خدایا چه چیزی سوگند را به این حال انداخته بود؟ مشخص بود که عذاب زیادی برای به زبان آوردن حرفش می‌کشد. بالاخره هر جور شده با م

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۸۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.