پارت پنجاه و هفتم

زمان ارسال : ۴۳۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

- ای‌بابا. من بعد اون روز اجازه ورود به اتاق سودا رو ندارم. مگرنه خودم میگشتم. مطمئنم پشت میز انداختم.

لب برچید و موشکافانه نگاهم کرد. مظلوم خیره‌اش شدم که خندید و سرش را تکان داد.

- از دست تو! بازم میگردم.

با یادآوری مریم مرد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.