مجموعه داستان ما همه مرده ایم به قلم محدثه کمالی
پارت سی و دوم
زمان ارسال : ۴۱۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
قطره اشکم از لبخندم پیشی گرفت و هر دویشان روی صورتم خودنمایی کردند.
- بریم؟
- کجا؟
اخم هایش کمی در هم شد.
- دنبال اون دیوث.
بینیام را بالا کشیدم.
- با چی بریم؟ اون خیلی وقته رفته. احتمالا تا ما برسیم اون دیگ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما