در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

مرسی که بالاخره کامنت گذاشتی برای دژاوو😎💚

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

مرتضی خیلی خوبه دیگه نگی چندشت شده ها😅 بنده خداجدیم حرف میزنه ولی خودمو ک کلی میخندونه. توی پارتهای قبلی نوشتم که ی صدای دورگه ی تو دماغی هم داره حالا فکرکن من صداشوهم توی سرم میشنوم😂

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

بخدا دیشب از بس با کامنت هاتون ذوق کردم که خوشتون از اینجای رمان اومده که خواب این دعواشون رو دیدم🤣

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

شما هم همین‌طور😍💚🫂

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

خوشحالم که اومدی و خوندی و نظر دادی😍💚

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

خیلی های دیگه قطعا منحرف شدن فقط کسی چیزی نگفته😅 منظورش رو درست گرفتید😅 فرهاد بی تربیت معلوم نیست به کی رفته☹️

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

فقط فرهاد و باباش هم از پس زبون همدیگه بر میان🥲

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

نه به درستی منحرف شدی🙈

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

بین فرهاد و پیمان من آزاده رو انتخاب می‌کنم😂

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

اینم یه حرفی🤓

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

خوشحال شدم ملیکا جان از اینکه تو هم دوست داشتی😍 منم سکانس های خونه ی گلشن رو دوست دارم چون دعوا میکنن خیلی باحال میشن😅 بازم در آینده داریم از این پارت‌ها

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

میدونی جریان این دعواشون خیلی طولانی شدهمش میترسیدم دلو بزنه وشماروخسته کنه واسه همین گفتم توی ی روز هردو پارتش رو بذارم ک هم تموم بشه این قسمت هم اینکه فازش از بین نره از این پارت تا اون پارت

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

می‌ترسیدم این چند تا پارت به خاطر طولانی بودنشون شما ها رو خسته کنه ولی خداروشکر ترکوندن😇💚

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

🫂😍💚

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

فرهاد از همین الان ذوق مرگه هی میگه بگید من شوهر گلشنم حالا فکر کن بفهمه تو به یچه‌شون فکر کردی می‌میره از خوشی😂

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

اون لحظه که مرتضی گفت حساب یکی از بچه‌هاست کارتش دست منه قطعا قیافه‌ی سهیل دیدنی بوده احساس می‌کنم ترکیبی از این دوتا بود😐😦

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

ما فرهاد رو می.شناسیم ولی مرتضی ذره‌ای شناخت نداره ازش

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

اخه این خودش میدونه اعتیاد بده و دوست نداره شوهر خواهرش اینجوری باشه یه وقت💔 بعد اینکه دیگه اینجا هم سواستفاده می‌کرد از بحث خونه در بره😅

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

مرتضی‌ئه دیگه! گاهی وقتا حریصه... تازه چقدرم منت می‌ذاره که چند ماهی یه بار پول اجاره‌ی یه ماهو دادی و چیزی نگفتم هر صاحبخونه‌ی دیگه‌ای بود نمی‌ذاشت!🤣

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

اگه گلشن و ستاره جلوشو نمی‌گرفتن اتفاقا می‌زد😟

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

😅😅

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

خوشم میاد هر کدومتون به یه قسمت متفاوت از این دعوا توجه کردید😅

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

بسه😂😂😂 دارم با مرتضی و این پارت تلفات میدم انگار🤣🤣🤣

آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

اگه عاشق فرهاد نشه شبیخون می‌زنی؟🥲