پارت چهل و سوم

زمان ارسال : ۴۳۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه

همین جمله کافی بود که اشک‌هایم یکی پس از دیگری روی صورتم بغلتد. در آغوشش فرو رفتم و زار زدم. چقدر در همین دو-سه روز اذیت شده بودم. چه فکری از عمارت داشتم و چه شده بود!

دلم مادرم را میخواست و غذاهای شور و بی نمکش...

دلم صدای پدرم را می ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.