پارت پنجم

زمان ارسال : ۳۱۲ روز پیش

***** *****


باران بند آمده بود و آسمان می‌توانست ستاره‌هایش را به رخ‌ بکشد.دریا نیز مانند گهواره ای آرام طفل‌اش را در آغوش گرفته بود.تنها کسی که آرام نبود،سرگرد محمدی بود!

به لطف حس ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید