پارت سی و نهم :

شاید چند تار مو روی پیشانی‌اش معلوم شده، قطعاً یک غلطی کرده است که مرد به گناه افتاده!
لعنت خدا بر این چنین جهانی که زن را محدود کرده بود.
لعنت...!
دستانم را دور کتاب حلقه زده و نگاهش کردم که لبخند وارفته‌ای زد و نگاه لرزانش روی کتاب نشست.
- اومده بودی این رو بهم بدی؟
بحث را عوض کرده بود گویا میخواست به آن اتفاق فکر نکنم.
- شنیدی چی گفتم؟
کلافه دستی به موهایش کشید

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۸۴ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.