پارت سی و پنجم :

از قدیم گفتن بار کج هیچ وقت به منزل نمیرسه مادمازل.
دهن کجی کرده و کنار لبه پنجره نشستم.
- بی‌مزه‌ها.
دوباره خندیدند. سوگند متکی را روی زمین گذاشت و دراز کشید و مریم نیز به تبعیت از او کار او را تکرار کرد. رمان ترجمه شده اِلیاس را برداشتم و صفحه پنجاه و سه‌اش را باز کردم. دیشب تا دیر وقت مشغول خواندن کتابش بودم و عجیب برایم دلنشین بود.
کلمه به کلمه، جمله به جمله و سطر به سطر

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۸۴ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.