پارت سی و چهارم

زمان ارسال : ۴۴۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

اخم‌هایم عمیق‌تر شد. عجب بی‌منطقی شده بودم من...!

- صبحانه برای ساعت هشت باید آماده باشه. ناهار برای ساعت دو و شام برای نه شب. برای هر کدوم یک الی دو ساعت قبل باید توی مطبخ آماده باشید.

لب‌هایم از دو طرف کش آمد. نیم نگاهی به من انداخت. ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.