پارت یازده :

چند بار لب از هم گشودم و خواستم جوابش را بدهم؛ امّا هر دفعه پشیمان شدم و در آخر گفتم:
- حالت‌ خوبه؟
جوابم را نداد. بی رمق سر تا پایم را ورانداز کرد و شانه‌ای بالا انداخت که احتمالاً به این معنا بود که "باید باشم؟"
ماندم باید چه حرفی بزنم. چه حرفی می‌شد زد اصلاً؟ شاید ب

رمان تمام شده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۳ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۶۰ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سارا

    00

    سلام وخسته نباشی،نه نروفرزندم بمون باهم چای بخوریم،توهینتوبه دل نگیربه حرف دوستمون اسرا، کلا تعطیلی😂😂

    ۱ سال پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    سلام عزیزم سلامت باشی. نه بابا دانیار بچّه خوبیه به دل نمی گیره🥰

    ۱ سال پیش
  • آرامش

    00

    به به رمان جدید😍 رمان جدید دوست میدارم خیلی😍رمانت تا اینجا که خیلی خوب به نظر میاد 🌹🧡😍🥰مرسیییی🧡 آقا دانیارو بدین ببرم🤫😆😄😄

    ۱ سال پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    سلام عزیزم خیلی ممنون از همراهی و نظر ارزشمندت😍💚 احتمالاً شما اولین نفری هستی که از دانیار خوشت اومده😂

    ۱ سال پیش
  • اسرا

    00

    نه باباتوپسرخوبی هسنی اصلا عوضی نیستی فقط کلا تعطیلی فرزندم به خودت توهین نکن

    ۱ سال پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    بهش می‌گن تایپ احساسی. دانیار بر خلاف شخصیت مرد خیلی رمان‌ها تایپ احساسی‌ای داره و سیر تکاملش به نظر خودم قراره جذاب خواهد بود😅💙

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.