پارت بیست

زمان ارسال : ۴۲۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

لباس سفیدش به زیبایی توی تنش نشسته بود.

از امشب همسر خان می‌شد و به زودی مادر فرزند خان!

تورش را بالا داد و جلوتر رفت و به آینه نزدیک شد.

دستش را روی آینه، جایی که صورتش را می‌دید، گذاشت و نوازش کرد.

- قوی بمون دلنیا، همیش ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.