پارت چهارم

زمان ارسال : ۴۷۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

بینی‌اش را بالا کشید. باشه‌ای گفتم و صابون را به دستش دادم. یک دانه از رخت چرک‌ها را برداشت و مشغول شستن شد. دوباره سکوت...!


در آن همه سکوت مریم فقط صدای زن‌های دیگر که در نزدیکی‌مان نشسته بودند به خوبی شنیده می‌شد و ناخواسته حرف‌های ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.