سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و بیست و سوم
زمان ارسال : ۴۲۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
گشنهام بودا، ولی چون خیلی ضایع بود تنها بشینم غذا بخورم منم از جام بلند شدم و گفتم: نه دیگه، منم میخوام استراحت کنم.
قدم برداشتم و خواستم به سمت پلهها برم که آیدین گفت: اسمت چیه؟
از کنار شونهام نگاهی به ندیمه جدید انداختم که هول کرده گفت: اسمم ماراله.
مارال؟ به به چه اسم قشنگی هم دارن خانم... عالی شد.
- باهام بیا!
جانم؟ داشت میبردتش کجا؟ نکنه قرار بود تا اتاقشم ب
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ناردین زد
00عالیه
۱ سال پیشMelody
00عالیههه
۱ سال پیشناردین زد
00عالی عالی
۱ سال پیشناردین زد
00رمانت عالیه مرسی ازت
۱ سال پیشملیکا
00( ˘ ³˘)♥(灬º‿º灬)♡
۱ سال پیشهانی
00خوبه
۱ سال پیشسما
00خیلی خوبه
۱ سال پیشآوینا
00خیلی خوبع
۱ سال پیشمترسک
۲۰ ساله 40اوه ایاز غلط نکنم از ایلی جدید خوشش آمده خداکنه بهم برسن آیدین بی لیاقت بره با مارال جونش😏
۱ سال پیشاسرا
21عالیه آیازآیدین نیست؟؟،!!!
۱ سال پیشلیلی
50نویسنده خیلی ممنون که بازم رمانو رایگان میذاری من اصلا بخاطر همین رملن برنامه رو دارم ..خواهش میکنم همینطورس ادامه بده رمان واقعنی به دلم نشسته دست مریزاد
۱ سال پیشاسما
61وای سمنشنسمسم آیازز خیلی🛐🛐🛐 الان میفهمم دل منم براش تنگ شده 😭😂
۱ سال پیشآزیتا
131نظرم عوض شد آیاز و ایلی بهم میان ایدین بیشعوره هم بره پیشه همون مارال جونش😏
۱ سال پیشساحل
۱۷ ساله 111آیاز اومدددد دست و جیغ و هوراااااا❤️ آیاز هر چی از آیدین بد بگه بازه داداشش و نگرانشه ، بچه ام با معرفته🥺❤️
۱ سال پیش
الماعم
10یببلبببیب وایییییی ایاز خیلی خوبههههه میتونم بکم روش کراش زدمم😭✨