پارت صد و بیست و دوم

زمان ارسال : ۴۲۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

سرم رو روی بالش فشار دادم که نفس عمیقی سر داد و حرصی گفت: پاشو برو بیرون یکی الان میاد.
- بذار بیان، ما که کاری نمی‌کنیم.
دوباره از جاش بلند شد و نشست و گفت: بله کاری نمی‌کنیم ولی جفتمون رو یه تخت دراز کشیدیم.
منم نشستم و همون طور که بالشش رو توی بغلم می‌گرفتم گفتم: بهشون بگو از آمریکا اومدم... سبک زندگیم متفاوته.
خواست چیزی بگه که چند تقه به در خورد و بعد بدون اینکه اجازه ور

4283
1,381,035 تعداد بازدید
2,259 تعداد نظر
166 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Asma

    00

    اولین رمانیه که انقدر برای خوندنش هیجان دارم 😍

    ۱ سال پیش
  • ملیکا

    00

    واقعا از خواندن این رمان لذت میبرم ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠❤⁩

    ۱ سال پیش
  • مهیا

    20

    ولی آیدین و آیلی چقد زوج قشنگین😂❤

    ۱ سال پیش
  • اسرا

    10

    آیلی این چه حرفی بودزدی عالیه نسترن خانم

    ۱ سال پیش
  • Tara

    00

    واااییییی نگاش کن چه حسودیی هم می کنه .😂😂😂

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید