پارت بیست :

با وجود شنیدن صدای باز شدن در باز هم چشم از نخ نگرفتم.

با بهت به رنگ های روی نخ زل زدم.

قرمز…آبی…بعد سبز…
بیش از پنجاه رنگ که به ترتیب مانند خط های کوچک سفیدی نخ را رنگارنگ کرده بودند…

در ذهن حروف هر رنگ را به خاطر آوردم.
رمز این بود!؟

_بلاخره!
سر چرخاندم…ادمین را دیدم، با نیشخند بر روی لب هایش…نگاهم روی مامور امنیتی کنارم خیره شد
باتومش

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۵۲۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زهرا

    00

    بعد هر پارت نفسم میگیره😭

    ۴ ماه پیش
  • عالییییییییییییی

    10

    عالیییییییییییییییطط

    ۱ سال پیش
  • Tara

    40

    عروس دریایی؟ شتتت

    ۱ سال پیش
  • زینب

    30

    تا هفته دیگه من میمیرم

    ۱ سال پیش
  • مرسل

    81

    ویونا باهوشه حس میکنم این مکالمه کلمات مادر، عشی، خانواده، که با رستاک داشت یه جور رمزی حرف زدن بود که آخرشم ویونا باخت که ادمین و***گرفتنش بازم نمیدونم مرجان سورپرایزم کن

    ۱ سال پیش
  • مرسل

    60

    ویونا هم ماهی بود! عروس دریایی مون

    ۱ سال پیش
  • Valentina

    20

    امیدوارم هر چه سریع تر از اتحادیه برن تا بالاخره ماموریت ها و صحنه های اکشن رو ببینیم.دلم می خواد هر چه سریع تر اون ساید رستاک رو ببینم

    ۱ سال پیش
  • شادی

    217

    تجزیه تحلیل من از این پارت : پارت بعد بهش میگه رستاک و بازی بده اونم قبول میکنه بعد عاشق هم میشن رستاک و ویونا بعد رستاک میفهمه بعد ویونا رو میکشه :) تامام🙂

    ۱ سال پیش
  • ....

    160

    واقعا فکر میکنید مرجان میاد همچین سناریویی میده؟بعدم ویونا با سازمان مادر هست تو اولین فرصت فراریش میده من بیشتر فکر میکنم یه کاسه ای زیر کاسه رستاکه خیلی ریلکسه انگار مشکلی با اونجا بودن نداره

    ۱ سال پیش
  • M

    111

    حقیقتا خیلی دیگه آبکیش کردی عزیزم :/ ب نظرت مرجان کسیه که داستانشو اینجوری و الکی تموم کنه :)هنوز نشناختیش؟ی کاری میکنه پشمات بریزه اون وقت ت اینجور سناریو های ابکی میچینی :(💔

    ۱ سال پیش
  • فریماه

    90

    رستاک بیش از حد خونسرده سر دینم خونسرد بود ولی فرار می کرد یه جای کار که چه عرض کنم کلا کار میلنگه راستی دستگاه باحالیه تاحالا همچین شکنجه ای رو ندیده بودم

    ۱ سال پیش
  • فریماه

    60

    ویونا لو رفت قلبشو فهمیدیم ولی یه چیزی این وسط غلطه ویونا به اون باهوشی چرا فکر نکرد که یه ممکنه یه دستی زده باشن شاید یه مکالمه بغ رستاک داشته که در اینده میفهمیم

    ۱ سال پیش
  • اسما

    30

    عجب اسمی لعنتیییییی بیصبرانه منتظر پارت بعدیم یه حسی بهم میگه رستاک از همه چیز خبردار میشه همون جور که از مرگ استیون خبردار شد

    ۱ سال پیش
  • Aram

    30

    با اینکه خیلی رمان قشنگی ازش درمیاد اما دلم نمیخواد اینطوری شده لعنت🥲

    ۱ سال پیش
  • Saniya

    60

    دو تا ماهی باهم تو یه رمان قبلا یکیشون بود آدم روانی میشد حالا رو دیگه خدا بخیر کنه

    ۱ سال پیش
  • باران

    80

    فکر کنم پاییز امسال زودتر اومد ، چون همه برگام ریخت😑

    ۱ سال پیش
  • Hana

    50

    پشمااااااممممم لنتیییی

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.