پارت ششم

زمان ارسال : ۴۶۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

آراس کمی خیره‌اش شد و با خودش زمزمه کرد:

- دختر جسوریه!

زانا پکی به پیپش زد.

- بایدم باشه، اولین مرد زندگیش چیزی از محبت براش کم نذاشته، بهش بال و پر داده و اون الان یه دختر تو سری خور مثل خیلی از دخترای روستا نیست.

لبخندی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.