شروانو (شَروانو) به قلم آمنه آبدار
پارت ششم
زمان ارسال : ۴۶۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
آراس کمی خیرهاش شد و با خودش زمزمه کرد:
- دختر جسوریه!
زانا پکی به پیپش زد.
- بایدم باشه، اولین مرد زندگیش چیزی از محبت براش کم نذاشته، بهش بال و پر داده و اون الان یه دختر تو سری خور مثل خیلی از دخترای روستا نیست.
لبخندی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zarnaz
۱۹ ساله 10قشنگ بود مرسی❤️❤️