پارت یازده

زمان ارسال : ۴۸۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

مقابلم قرار گرفت
نفس نفس میزد:
_خیلی وقت نداریم…ادمینت نبود به من گفتن بهت بگم بری ازمایشگاه.

نگاهی به اطراف اتاق انداخت…
_دوربین نداره!
سر تکان داد و به چشمانم زل زد
_اخر این ماه رستاک و انتقال میدن روسیه…خودشون از پسش برنیومدن،میخوان بفروشنش…

با بهت نگاهش کردم
_دکتر این اجازه رو نمیده!

بازویم را گرفت:
_چاره ای نداره،نتونستن ازش استف

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • الهه

    10

    هی خدا دیگه از پاتریک تو باب اسفنجی هم متنفرم

    ۳ ماه پیش
  • ریحانه

    10

    نه استیون گناه دارههه :) ..

    ۷ ماه پیش
  • HASTI

    10

    شت چه پارت خفنی بود😍👌😉

    ۱۱ ماه پیش
  • فاطمه

    10

    عالیهههه🩵

    ۱۱ ماه پیش
  • مینو

    10

    عالی

    ۱۱ ماه پیش
  • غزل

    10

    عالیههههههه نمیفهممممم چجوری هیجانم کنترل کنممممم😁😁

    ۱۱ ماه پیش
  • Zahra

    30

    خعب لدفا نمیره:/

    ۱ سال پیش
  • فریماه

    10

    نه نه نه استیون نمیررذرره

    ۱ سال پیش
  • Hadis

    43

    این طبیعیه که من هنوز رو رستاک کراش نزدم؟🌚

    ۱ سال پیش
  • Hana

    60

    دلم میخواد بشینم از الان فقط عر بزنم سر هر پارت🫠💔

    ۱ سال پیش
  • سوگل

    ۱۷ ساله 40

    احساس میکنم قلبم از همین الان نمیزنه

    ۱ سال پیش
  • رایکا

    30

    و بازهم مرجان میترکونه

    ۱ سال پیش
  • سانیا

    80

    من از همین الان منتظر سلاخی شدن***توسط رستاکم و از همین الآنم می دونم قراره از این صحنه نهایت لذت رو ببرم😊

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.