زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت هشتاد و یکم
زمان ارسال : ۴۸۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
مردمکهای دردمند خود را از قاتل چشمان به خون نشسته و لغزنده سام گرفت. شاید در دل با خود گفته بود شرم چشمانم از خشم نامتناهی او بکاهد.
- ولی جفتمون خوب میدونیم اگه بیحسی بهت تزریق نکرده بودم به محض تائید کردنم منو میکشتی و نمیتونستم برات توضیح بدم.
تمام پیکره وجود سام بر تخت بیمارستان میلرزید و از خشم و درد به مرز غیرقابل تصور جنون رسیده بود.
- بزار برات توضیح بد
فیونا
10این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
این پارت خیلی دردناک بود💔🥀 دردناک ترین قسمتش اون جایی بود که جوخه به دستور ملکی عملیات رو ناتموم ول کرده و رفته، در حالی که پدر سام هرچند زخمی ولی هنوز زنده بوده. بعد از مرگ رادان، سام به خاطر یه د