سوگند به دست هایت ( جلد دوم رمان آخرین بوسه ) به قلم میم.الف (مهسا ٩٣)

سروین

ادامه..قصد خودکشی کنه،کلی انسان هستن توی این جامعه که تن به هرکاری میدن که بتونن زندگی کنن،یک آینده قشنگ داشته باشن،ادم باید هدف داشته باشه،بجنگه برای هدفش،تلاش کنه،توی این رمان فقط من نامیدی دیدم

سروین

ادامه..وقتی کلی اتفاق وکلمه های قشنگ هس چرا،بد؟چرانمی خوایم به خوبی ها فکر کنیم،چرارها نمی خواد مثبت فکرکنه؟به نظرم داری مثل رمان اخرین بودسه پیش میبریش، ولی خب اینجاازگذشته هم میگی و خب یکمی با تغیر

عسل

سروین جان ببین من وقتی یه رمانو میخونم خودم روجای شخصیت ها قرار میدم الان موقعی که خودم رو جای رها قرار دادم به نظرم رها حق داره... اره رها میتونه مثبت فکر کنه ولی دست خودش نیست شرایط خیلی بدی داره

عسل

به خاطراینکه رها مادرش مرد،پدرش مرد واز خانواده مادریش خبرنداره تا بعد از مرگ پدرش فهمید البته کمیش رو خیلی سخته حرفات منطقین ولی رها هم حق داره

سروین

گلم،بیا یک طور دیگ نگاکنیم،درست رها توی یک شرایط سخت و..بود،ولی وقتی یک آدم عاشق میشه.برای رسیدن یاحتی دیدن عشقشم که شده،همه سختی هارو تحمل میکنه،توی این رمان یا عشق رها واقعی نیس یا هم....

سروین

جدای همه ی این اتفاقا،ولی یک نکته خوب داشت این پارت....اونم این بود که بالاخره آراز کوتاه اومد می خواست به طرف رها بره و شانسشو امتحان کنه ، این خیلی خوب بود.

Aynaz

هرکسی هم که به جای رها باشه در اون زمان اطرافیانشو از یاد میبره چه اون فرد اراز باشه چه بهزاد

ایدا

به نطر من اوستا باید سر مسئله جدی تری میمرد نه اینکه دخترش رفته اردو سکته کنه مگه رها بچس از جمله حق با اقای سروین هم هست ولی خب یه جاهاییم کمبود زندگی کار دست ادم میده خب به فلاکت میکشه

دختر الماس

سروین جان اگه خودت و جای رها بزاری توی همچین موقعیتی میتونی به عشقت فکر کنی؟ مخصوصا اینکه آراز اصلا با رها خوب رفتار نمی کرد یا حداقل با کار هاش بهش نمیفهمونده که اونم بهش بی میل نیست خب سخته باید

دختر الماس

خودت و جاش بزاری تا بتونی درک کنی تا همچین درد و شک بزرگ و هضم کنی واقعا سخته

فاطمه

سلام مخسا جونم💓❤خواهش می کنم زود تر پارت بزار من از کنجکاوی می میرم اگه هفته ای سه یا چهار پارت بزاری که عالی می شه انصاف نیست که همش هفته ای دو پارت بزاری ولی بهترین رمانی که خوندم همین رمان بود 🤩

Melika

مثل همیشه عالی. واین که رها واقعا حق داشت نه اینکه درک کنه درکش واسه ما سخته

عسل

ولی من درکش میکنم چون پدرومادرم رو ازدست دادم ولی یه نفر رو دارم که همه زندگیمی

Aynaz

تو هم به جای رها باشی میزنه به سرت 😜

Aynaz

هر انسانی که بهش شک وارد بشه در اون زمان مغزش کار نمیکنه و خودشو مسبب مرگ عزیزانش میدونه و چون رها در زمان مرگ اروشا بود فگر میکنه مرگ مادرش به خاطره اونه حتی منم اون موقع رها رو مقصر میدونستم 🙂