پارت صد و سی و چهارم

زمان ارسال : ۵۳۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

از پنجره نگاهی به آن طرف انداخت اما فقط توانست مکس را ببیند که با سرعت به طرف نووا می‌دود. نفسی گرفت و در حالی که نمی‌دانست نووا چه چیزی دیده‌ است که آنقدر تعجب کرده، به طرف حیاط پشتی پا تند کرد. نووا جلوی چیزی زانو زده بود و مکس هم بالای سرش خم شده ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید