سیاهی لشگر به قلم آمنه آبدار
پارت بیست و پنجم
زمان ارسال : ۶۳۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
- چته تو همش تو لاکی؟
شونهای بالا انداختم.
- اعصابم خرده.
- داداش سخت نگیر... یه سربازیه دیگه، چشم به هم بزنی تموم شده!
نگاه غمگینی بهش انداختم.
هعیی ممد، ممد بدبخت...
- بابا من حرصم میگیره پولش و که داریم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ز
00عالی