خیمه شب بازی به قلم مرجان فریدی
پارت یکم
زمان ارسال : ۷۵۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 52 دقیقه
موهایم را با کامل جمع کردم و و روی شانه ی چپم ریختم.
نگاه آرامم را از آینه جدا کردم و برگشتم و صدای جیغ خانومِ پنلوپه باعث شد عصبی دوباره موهایم را پشت سرم بریزم و لباس عروسِ دست و پا گیر را دوباره در تنم رَصَد کردم
دنباله سفید و بلند لباس عروس را به چنگ گرفتم و از اتاق خارج شدم.
وارد سالن شدم و روی کاناپه های شیری رنگِ واقع در گوشه ی سالن درست کنار پنجره های سراسری زوج جوانی نشس
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
مرضیه جعفری
00عالیییییییییییی عاشق رمان های بی نظیرتم مرجان فریدی
۶ ماه پیشریحانه
00خیلی خوبههه :)
۹ ماه پیشمهتاب
00چطور بگم عالیه؟
۱۱ ماه پیشyasamin
00مرجان دمت گرم خیلی خوبه
۱۲ ماه پیشزینب
01عالیییییی
۱۲ ماه پیشاستلااااا
00بهترینننن نویسندههههه، همه رماناتووو خوندم مرجانن عالیهه.
۱۲ ماه پیشترانه
00عالییییییییییییییییییییی
۱۲ ماه پیشزهرا
00عالیی
۱۲ ماه پیشیگانه
00عالییی
۱۲ ماه پیش
sarina
00هنوز شروع نشده عاشقش شدک😍