منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت هشتاد و سوم :
ایلی و زدم کنار و وارد خونه شدم.
به دکتره علامت دادم میتونم ببینمش؟
اشارم به در و که دید، سر تکون داد
با دست علامت پنج و نشون داد
قطعا منظورش. پنج دقیقه بود، ولی خب من زبون نفهمم،من پنج ساعت فرضش میکنم.
دستم و روی دستگیره در گذاشتم
استرس گرفتم.
این پسر ماین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت کمتر از ۲۷ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۹۳۵ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
باران
00نمیرن یه وخ 😭😫
۳ سال پیش...
20چرا همشون پارایزتن خب ی دودقیقه دیرتر بیاین😭😂
۳ سال پیشNfs
30همشونم***مگس مزاحمن ینی حالا دو دقیقه دیر تر در باز میشد مرجان اِههههه
۳ سال پیشN
60عشقم جرمی😂وای خیلی خوبه وقتی تو رمانای مرجان یه جاییشون توی ۲ تا رمان یکسانه یعنی یه موقعیتو دارن نشون میدن مثلا تو خیمه شب بازی ما نمیدونستیم همچین اتفاقی افتاده ولی رفته رفته این پازلا کنار هم قرار
۳ سال پیشN
50ادامه_قرار میگیرن و این خیلی جالبه و صد در صد پر هیجان من به شخصه هر چی از رمانای مرجان بگم کم گفتم یعنی هر رمانش مثل یدونه پازله که وقتی مرجان رمان جدید میده اینا کنار هم قرار میگیرن و تکمیل میشن
۳ سال پیشM
50ای جاننننن دوقلوهای خیمه شب بازیییی
۳ سال پیشBaran
80اینا خیلی خوبن🥲 ولی من هنوزم سردین رو از همه بیشتر دوست دارممم😭😂❤ مرجان امیدوارم موفق باشی همیشه هم تو زندگیت هم تو شغلت. همه رمان هات بی نظیرن و ادم رو مجذوب میکنن
۳ سال پیشHana
60کی فکرشو میکرد اردا همچین اتفاقیو پشت سر گذاشته باشه=) ولی میرااای خیلی قشنگهههه بدین من اینارو یدور بچلونممم بتطظبظیلاپلپ
۳ سال پیش
Smile:)
20وای مرجان چراااا نزاشتی بهم بگن دووووووووووووست دارمممممنمم این دفعه دومه🥹😂 دفعه ی بعد دیگه وارد عمل میشن