منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت هشتاد و چهارم :
با بهت بلند شدم
_چیشده!؟
نفس نفس زنون اشاره کرد از اتاق بیایم بیرون
کمک کردم اردا از روی تخت بیاد پایین.
از اتاق خارح شدیم
ایلی داشت زیپ چمدونش و میبست.
یوجین با سرعت وارد خونه شد
_زود زود، ماشین حاضره.
فوری به سمت در رفتیم.
اردا دستم و گرفتهاین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت کمتر از ۴ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۹۳۰ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
مونیکا
10خانم فریدی خیلی عشقی❤❤❤❤💚💚💚💚