منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت هفتاد و یکم :
از اسانسور خارج شدیم
به سمت اتاق ۸۸ میرفتم.
اردا انتهای راهرو اتاق ۹۸ بود و میرای اول راهرو اتاق ۸۱
از هم جدا شدیم. کنار در اتاقم رو به میرای که داشت در اتاقش و باز میکرد گفتم؛
_هر وقت دوستت اومد خبرمون کن.
سر تکون داد.
_اوکی.
وارد اتاقم شدم. یه اتاین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۰۵۱ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
...
40جررر دی جی پشمک😂وای جرمییییی هق امیدوارم سردین اینام باشن😢
۳ سال پیش...
00اون شب تو خیمه شب بازی چه اتفاقی افتاد؟؟؟؟
۳ سال پیشتستستاث
40عععععع جرمیهههههه جرمییییی
۳ سال پیشراحیل
40وایی جیغغغغغعع جرمیییییی؟ اطلاعاتتتتتت؟ خیمهههههه؟ لولیتااااااااا وایییییییی عرررررر. من محوووو سردینننننن؟ نمنههههههه. مرجاننن چ کردیییییییی.
۳ سال پیشNegin
10بچمممم جرمییییی😭😭
۳ سال پیشMobina
20واااییی عالی بود مرجان جوون نمیشه بگی چندتا پارته دیگه حدودا مونده 😘
۳ سال پیشStella
20الان ینی بچه های خیمه شب بازیم میان تو رمان؟:)
۳ سال پیشStella
20واییییییییس جرمییییییی:)
۳ سال پیش...
50دی جی پشمک🔫😐😂😂
۳ سال پیشBaran
100وای خدااا دیجی پشمک😂 یادش بخیر... وای اینو بگوووو جرمی اومد دو داستان یعنی به سردینم میرسیم؟ 🥺😂 اون شب تکرار نشدنی در خیمه شب بازی قراره تکرار شه؟؟🥺❤❤😂😂
۳ سال پیش
Dayana
00جرمیی🥺🥺🥺من قشششش