ندیم به قلم نرگس نعمت زاده
پارت بیست و یکم :
نگاهم را به بیرون دوختم.هنوز کمی بیشتر نرفته بودیم که آن دختر را دیدم. به او اشاره کردم و خطاب به پدر گفتم : آقا جون اوناهاش. اون دختره.
برای لحظه ای رد انگشتم را گرفت و دوباره نگاهش را به رو به رو دوخت.
سری تکان داد و گفت : خوبه زود دوست پیدا کنی. اما توی انتخاب دقت کن.
مطالعهی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۰۹۷ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
L.D
50چطوووووور انقدر مثبتهههههه