پارت بیست و دوم :

آنقدر قلم را روی کاغذ رقصاندم که مچ دستم درد گرفت. چرخشی به دستم دادم و روان نویس را روی زمین گذاشتم.
درس هایم را که خواندم، دوباره پای اشعار حضرت عشق نشستم. البته هنوز خیلی مانده بود تا کتاب را نیمه برسانم. با خواندن آن اشعار، غرق لذتی وصف نشدنی می شدم. انگار در جهانی دیگر سی

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۰۹۵ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زینب

    ۱۵ ساله 70

    خجالت آوره این بار اول نیست ک یه رمان روکه هنوز شروع نشده تموم میکنید واقعا یعنی چی؟؟؟؟ خوب از اول به همه جاش فکر کنید ک اینجوری نشه یه نصیحت قبل شروع هر کاری یکم (فکر) کنید که بعد شروع کنید

    ۳ سال پیش
  • مهدخت

    ۲۱ ساله 60

    چرا ادمو سرکار میزارید این یعنی چی اصن:(اخرش چی شد :((((

    ۳ سال پیش
  • سیتا

    20

    فقط یه چیزی تکلیف اون شوهر تمنا چی شد اصلا ازدواج نکرد که پس برای دفاع از حرم میخواست بره من نفهمیدم شما فهمیدین چی شد ایا یکی به من بگه هنوز هنگم

    ۳ سال پیش
  • اسما

    30

    یعنی چیی!!! کلن رمانش ۲۱ پارت بود؟

    ۳ سال پیش
  • سمیرا

    20

    🤣🤣🤣🤣آخرالزمانه

    ۳ سال پیش
  • سیتا

    ۲۰ ساله 60

    بیخیال بابا پارت هم نزاره مهم نیست رمانش جالب نیست

    ۳ سال پیش
  • مهدو

    ۲۴ ساله 40

    نویسنده یه اطلاع ب ما بده لطفا از موقعی ک شروع کردی پارت گذاری رو اصلا دقیق و سر وقت نبوده این اواخر هم ک دیگ رسما اسکلمون کردی خاهشا رسیدگی لطفا

    ۳ سال پیش
  • رویا

    40

    چرا پارت جدید نمیزارین؟؟؟

    ۳ سال پیش
  • مهرو

    ۲۴ ساله 10

    امروز پارت نداریم؟🙄

    ۳ سال پیش
  • اسرا

    10

    چرا؟

    ۳ سال پیش
  • رویا

    181

    هر روز داستان مثل همه اصلا تنوعی نداره لطفا یکم از درس و کتاب و استرس و کار خونه به فکر تنوع دیگر باشین کل قسمت هاش درس و کار و استرس، خسته شدیم

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.