ندیم به قلم نرگس نعمت زاده
پارت نوزده :
تقریبا یک ساعت و ربع در راه بودیم و این برای بار چندم، صدای اعتراض مادرم را بلند کرد. با همان لحن مهربان، اما سرزنشگرانه اش خطاب به پدرم می گفت : خب این همه مدرسه! چرا رفتی اونجا؟! ببین راه چقدر طولانیه!
پدرم با حوصله گفت : خانم ترافیکه، واسه همین اینقدر طول کشید. اگه ترنم
مطالعهی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۱۰۱ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سیتا
۲۰ ساله 10تشریف فرما شدن ادامه رمان رو بزارن
۳ سال پیشمهرو
۲۴ ساله 70به به چ عججججب چشمون ب رمان انلاین خشک شد تاخبر خوش پارت جدید اومد بعد از ی ماه نرگس جون اگ امکانش هست روزای پارت گذاری رو بیشتر کن جبران این تاخیر مچکرم ازت 🤍💛🧡👍
۳ سال پیشدخترای من
۳۶ ساله 30داشتیم دیگه نا امید میدیم خوش اومدی نرگس جون عزیزم ♥️🥰
۳ سال پیش
نرگس
10نرگس جان کجایی بعد از یک ماه لطفا پارت رو کمی بیشتر کن😚