پارت نوزده :


تقریبا یک ساعت و ربع در راه بودیم و این برای بار چندم، صدای اعتراض مادرم را بلند کرد. با همان لحن مهربان، اما سرزنشگرانه اش خطاب به پدرم می گفت : خب این همه مدرسه! چرا رفتی اونجا؟! ببین راه چقدر طولانیه!
پدرم با حوصله گفت : خانم ترافیکه، واسه همین اینقدر طول کشید. اگه ترنم

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۱۰۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نرگس

    10

    نرگس جان کجایی بعد از یک ماه لطفا پارت رو کمی بیشتر کن😚

    ۳ سال پیش
  • سیتا

    ۲۰ ساله 10

    تشریف فرما شدن ادامه رمان رو بزارن

    ۳ سال پیش
  • مهرو

    ۲۴ ساله 70

    به به چ عججججب چشمون ب رمان انلاین خشک شد تاخبر خوش پارت جدید اومد بعد از ی ماه نرگس جون اگ امکانش هست روزای پارت گذاری رو بیشتر کن جبران این تاخیر مچکرم ازت 🤍💛🧡👍

    ۳ سال پیش
  • دخترای من

    ۳۶ ساله 30

    داشتیم دیگه نا امید میدیم خوش اومدی نرگس جون عزیزم ♥️🥰

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.