تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت دویست :
چیز نگفتم و فقط آروم با کیفم به بازوش زدم که لبخندش رو کم کم محو کرد و بعد با صدای آرومی لب زد: با حسین اومدم؛ اونم اومد کاشان ولی نمیدونم کجا رفت. اون قدرها مثل قبل سفت و سخت نیست ولی فعلا نمیخواد که برگرده. یکم دیگه هم بهش فرصت بده خودش ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
متاسفانه به خاطر کندی سرعت اینترنت، پارت به صورت کامل بارگذاری نشد. لطفا پارت را مجدد بارگذاری کنید
بارگذاری مجدد پارتبا تشکر از صبر و شکیبایی شما
مطالعهی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۱۴۰ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
خوشحالم خوشت اومده
م
819نویسنده هر وقت مادر شدی بیا رمانت دوباره بخون ،بعد درک یه مادر ویه زن متاهل میفهمی چقدر توی این داستان ضیعف نشون دادی
۳ سال پیشنرگس
319هر آدمی حق داره برای خودش زندگی بکنه و دلیل نمیشه چون مادر هست از زندگیش دست بکشه که یه وقت پسرش ناراحت نشه یا آبروش نره یه ذره منطقی باش عزیزم😊
۳ سال پیشم
124میخوام بدونم وقتی مادر شدی این حرف میزنی ،، مادر نیستی ولی مادر خودتو نمیبینی بخاطر شما روز شو چطور میگذرونه حتی به شوهر وخودش کمتر توجه داره ،حیوانم وقتی مادر میشه توجه به خودش نداره وفقط بچش میبینه
۳ سال پیشنسترن قره داغی | نویسنده رمان
حالا فهمیدید چرا اسم رمان گناهم مادر بودن استه؟ چون حسین و یکی مثل شما ازدواج برای یک مادر رو حرام میدونید و حق این امر طبیعی و ازش میگیرید فقط برای اینکه مادره🙂خوبه که یه نفر به این موضوع اشاره کرد
۳ سال پیشم
72بازم میگم مادر بودن گناه نیست ،زره ای از عشق خدا به مخلوقاتش هست ،پس زنی ،شوهر بد اخلاق وخیانتکار دست بزن وهزارمشکل دیگه تحمل میکنه وحق طبیعی طلاق نمیگیره وبچه رو آواره نمیکنه وحق داشتن خانواده حق...
۳ سال پیشم
82...میگم زنی که بچه بدنیا میاره مسولیت، تهد داره در قوال بچه ای که پا به این دنیا باز کرده ،دیگه خودم منم وجود نداره تاوقتی که بچه سر سامان گرفت بعد آزادی ازدواج کنی ،هرگز بچه دار نشید حق اونم
۳ سال پیشآ
53ببند بابا دقیقا تا کی باید به پای بچه بشینه اونم بچه ای که بعد این همه سال با ی اتفاق ساده گذاشت رفت
۳ سال پیشم
11تو موبینی من پیچش موی👰👰👰🤰🤰🤰🤱🤱👪👨 👩 👧🤷 ♀️🤷 ♀️🤷 ♀️🤷 ♀️🤷 ♀️🤷 ♀️🤷 ♀️🤷 ♀️🤷 ♀️
۳ سال پیشn n n n عسل
30مطمئن باش کسی ک برا خودش ارزشی قائل نمیشه هیچکس دیگه ای هم براش ارزشی قائل نیست .بچه دارم ک باشی نباید بخاطر بچه از خودت این نوع نگاه باعث میشه بچه هم برا خودش ارزش قائل بشه و تو جامعه آسیب نبینه
۳ سال پیشعسل n n n n
10نباید بخاطر بچه یا هر***دیگه از خود گذشت .اینجور تفکر باعث میشه ک توی جامعه شخصیتی داشته باشی ک مورد احترام بقیه و حتی خودت باشی.من فقط یه نفری تو دنیا و مثل من وجود نداره پس قدر خودم رو میدونم
۳ سال پیشعسل
61بله کاملا برام جای تعجبه که***های خودمونم این حق طبیعی رو از خودمون محروم میدونن چطور ی مرد میتونه ازدواج اما ی زن نه این خودتونید که خودتون رو محروم میکنید اونوقت میگید زنها آزاد نیستند😑😒
۳ سال پیشکیمیا
51واقعا ازماست که بر ماست😒
۳ سال پیشهستی
141عزیزم ببین زری جیگر گوششو ول نکرده. و فهیمه و مریممشخصیت های رمانن. زری حق داره که ازدواج کنه و زندگب خوبی داشته باشه. دیدی پقد بخاطر رفتن حسین ناراحت شد خب🤨
۳ سال پیش،
31م عزیز سعی کن کلا حرف نزنی شما دوست داری رمان بخون دوست هم نداری ب درک دیگه چرت وپرت نگو ک
۳ سال پیشم
21منم نظر دادم دیگه نگفتم بیاید شما ارشاد کنید که من گناه نکنم ،شمام بی شوهر نمیونی زنیکه بخواد بره ازدواج کنه حرف دیگران پشم حساب نمیکنه ،پس زیپ بکشید
۳ سال پیشبهار
10خانمی شوهر اول مرد دوتا دختر ۹و۶ داره دوباره با پسر همسایه ماازدواج کرد بچهاش پیش مادرش هستند واین با شوهرش خانواده همسایمون بچه ها قبول نکردند .آینده دخترا وخطرات،حق پدر خدا گرفت وحق مادر ی خودش ..
۳ سال پیشnafas
21(م) عزیز الان منی ک پدرم فوت کرده مامانم هنوز جوان باید بگم بخاطر من حق نداره زندگی کنه برا خودش این مزخرفات چیه چون مادر بخاطر بچش باید از خودش بگذره اونم تا وقتی نفس میکشه حق داره وای از این باورا😑
۳ سال پیشآ
71جناب (م) خیلی چرت میگی چون مادره حق زندگی نداره یعنی باید تا آخر عمرش تنها بمونه اونم به خاطر بچه ای که وقتی بزرگ شد میزاره میره در ضمن اگر بخواد تا موقعی که بچه بزرگ بشه صبر کنه که دیگه خودشم پیرمیشه
۳ سال پیشرویا
30پارت ها که کوتاه حذف روزهاش چه دلیلی داشت😒😒😒
۳ سال پیشدخترای من
152بچه هامن مادر دوتا دخترم حالا ب چنددلیل ک ی دلیلش دخترام هستن نمیتونم اسم جدایی رو بیارم خانمی که گفتی حالم ازمادرا بهم میخوره من با فهیمه و مریم کاری ندارمولی زری همینکه بچه ی ناپاک تحویل جامعه نداده
۳ سال پیشم
64زری هنوز بچه هاش به جای نرسیدن که خوب تحویل داده باشه رضا بچس ازوقتی آمین امده ،همیشه تنهاست وحیسنم هنوز نه پدر وشوهری شده ونه تو اجتماع گشته وکاری شده خوب به ثمر رسونده باشه خطر بد شدن حسین هست
۳ سال پیشدخترای من
42اصل اینه که حسین عاقل بزرگ شده و میدونه چی بده چی خوبه
۳ سال پیشآبشار
58اسم رمان چه ربطی به موضوع رمان داره؟ هرکی ندونه فک میکنه حالا مادره چه کاری واسه بچه هاش کرده
۳ سال پیشزهرا
83ربطش اینکه جامعه طوری شده که یه مادر که شوهرش مرده یا .... نمونه ازدواج کنه چرا ؟ چون مادره .چون بچش اجازه نمیده الآنم تو این رمان تا حسین فهمید***امین شده زود زری و ترک کرد حتی نزاشت حرفشو بزنه .
۳ سال پیشزهرا
53به خاطر این اسم رمان تنها گناهم مادر بودن است که زری به خاطر پسرش نمیتونه ازدواج کنه الآنم که میخوادیه تصمیم و به خاطر خودش میگیره بچش ترکش کرده 🤧
۳ سال پیشفاطمه
111بهشت زیر پا مادران است برای به دنیا آوردن نیست برای از خود گذشتگی مادره ،آیا مردان ایرانی تمامن مثل آمین هستن چه مشکلات بچه ها ندارن درباره روحیه بچههای که والدین جدا ویا ازدواج مجدد دارن مطالعه کنی
۳ سال پیشدختر باباش
63چکار کرده؟ همین ک تنها بوده ت این جامعه و تونسته دوتا بچه رو ب بهترین شکل بزرگ خیلی کار شاخیه حالا بقیش پیشکش بعد ت میگی چکار کرده 😐😐
۳ سال پیشعال
20عالی👌
۳ سال پیشاوین
100نویسنده عزیر این درست نبود که ما ۲۰۰ پارت رمان بخونیم بعد یه دفعه روزای پارت گذاریی رو کم کنید اول که جمعه هارو حذف کردی الانم که یکشنبه و چهارشنبه رو اینجوری پیش بره چند وقت دیگه هفته ای یه روز میشه
۳ سال پیشسوران
22قلمتون خیلی عالیه
۳ سال پیشSahra
90اول اینکه ممنون واسه رمان نویسنده جون. ولی خداییش ببین صفحه اخر اومدی درمورد مشغلتو اجتماعی بودن رمان گفتی. کله این پارت شد ک فقط رفتن محضر ایه گریه کرد. ۵پارته اینا تو راهه محضرن کی محضر تموم میشه
۳ سال پیشزهرا
51سلام خدمت نویسنده عزیزم خسته نباشید.من خودم مادردوتاپسر هستم و واقعاحس زری رودرک میکنم.اون همیشه نگران بچشه و مدام ذهنش پرمیکشه سمت حسین.اما خوبکه ب خودش یه فرصت برای خوشبختی داده..
۳ سال پیشنفسم
20سلام من عاشق این رمان شدم ..عالی بود.فقط حیف کمی آخرش اگر ی جور دیگه باجزیات کمی بیشتر بعد ازعروسی تموم میشه بی نظیر میشد.درهرصورت احسنت..عالی بود
۳ سال پیشمنا
20عالین همه رمانات عزیزم خسته نباشی ایشالا که همیشه موفق باشی گلم
۳ سال پیش
م
936نویسنده واقعا توی این داستان حالم داره از مادرا بهم میخوره هم زری وهم فهیمه وهم مریم هرسه به یه شکل پا روی فرزندان خود میذارند ،مریم باسقط ،فهمیه با فروختن فائزه ،زری با ازدواج ورها کردن جیگر گوشه