تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و نود و نهم :
خجالت زده نگاهم رو ازش دزدیدم و درحالی که جلوتر راه میافتادم لب زدم: صدامون تا اتاق اومد دیگه؟
خندهی بلندی کرد و ای بابایی گفت که دیگه واکنشی نشون ندادم و سوار آسانسور شدم.
فائزه هنوز از دست آمین حرصی بود، به خاطر همین اجازه نداد او ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فری
90سلام به نویسنده عزیز ما مشکلی نداریم فقط هر روز پارت بزار مثل روال همیشه. وی ای پی بشه بی انصافی واقعا این همه ما خوندیم حالا به اخرش رسیدیم پولی بشه