منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت سی و هفتم :
فوری سوار ماشینم شدم و راه افتادم
ادرسش تقریبا خیلی پرت و دور بود
نفس عمیقی کشیدم و وارد خیابون اصلی شدم
کلاهم و از سرم برداشتم و صدای موزیک و زیاد کردم
عاشق سبک راک بودم
بهم انرژی میداد
سرعتم و بالا تر بردم و با سرعت از بین ماشینا میگذشاین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۱۸۴ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
...
20خب درسته براشون عادیه ولی خب نگفتن ک دگ بیاین قاطی بخوابین دومن اینکه میگی چرا مامانش بهش گیر میداد خب مامانش ایرانیه خارجی ک نی ک بخوای بهش گیر نده😂
۳ سال پیشستاره
30پارت بعدی و چرا نمیزارین💔🥺🥺🥺دارم از فضولی میمیرم😂😂😂😂😂😂💓💓💓💓❤
۳ سال پیشN
20دیروز قرار بود پارت بزارید ولی نذاشتین..
۳ سال پیش
16های رمانات همه عالین ولی باید این بگم فقط نظرمه و لطفا حمله نکنید ولی خب اونجا ترکیه و از ایران آزادتر اینکه دخترا و پسرارو جدا کنن یکم به فرهنگشون نمیخوره یا اینکه مامانش بش گیر داد ک چرا شب بیرون بو