منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت سی و هشتم :
آردا لبخندش و شل و ول تر کرد
مردک کچل رو به آردا گفت:
_تازه استخدام شده ولی کار بلده سوالی داشتید بپرسید،تو خونه باغ نزدیک به ویلا میمونن.
دختر مو شرابی موهاش و پشت گوش زد و با لبخند دندون نمایی گفت:
_فکر کردم یکی از مدلاست...
دختر بلوند و زرد قناری کنارشاین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۱۷۷ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
باران
30وایی قلبم چطور تا فردا دووم بیارم😭😂💕