حکم کن به قلم مرجان فریدی
پارت نوزده :
با هیجان لحظع ای چشمانم را باز کردم.
من این حال خوب و این هیجان را هرچند که غرق استرس و وحشت باشد را می خواستم.
آن قدر احساسات مختلف را با هم تجربه می کردم که خودم هم انگشت به دهان مانده بودم.
ترس...استرس...ناراحتی...خوشحالی...ان ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ناشناس
00پارت نوزدهم از رمان پانتومیم خیلی خوشم اومده خواستم ادامشو بخونم راستش به ژانرزندگی دایان علاقه ای نداشتم ولی به خاطر آیلین خوندم ولی چرادیگه از زبون آیلین نیست کاشکی بود